دی 95 - واژه هـــ ـای تــــب دار

واژه هـــ ـای تــــب دار
قاب خیالم من هنوز ایستاده ام " صبور و گاهی بیقرار همه فریاد مرا واژه ها باران شعر می شوند هزار حرف گٍره می زنم تا نقش کوچکی از یاد تو قاب خیالم را تصویرگر باشد "اودسان" [ جمعه 95/10/24 ] [ 11:15 عصر ] [ اودسان ] [ نظر ] باران پاییزی پاییز با تمام غمناکیش زیبا مینماید وقتی که عشق هست وقتی که میتوانی با هر خش خش برگی عاشقتر شوی همین هم زیباست آفتاب گاهی شاید نباشد ولی میدانم که پس از باران پاییزی دوباره خواهد آمد و آفتاب زمستان دل انگیزتر است میدانی؟ پس از یک شب برفی و سرد چه زیبا میشود آسمان با آفتاب ظهر زمستان و چه زیبا جلوه میکنند دانه های ستاره گون برف بر بستر زمین سرد "اودسان" [ سه شنبه 95/10/21 ] [ 4:12 عصر ] [ اودسان ] [ نظر ] چشم انداز عشق خوانده ام عشق را که تعریف ندارد و اگر بپرسند از این یا آن چه دیدی که دلباخته اش شدی و او صفاتی و یا محسناتی را بر شمرد این دیگر عشق نیست این عقل است و اصولا عقل دنبال سود جوئی و در پی انتخاب بهترین ها با ابعاد سنجش است. می گویند روزی مجنون با قبیله اش از شهری عبور می کرد به نزدیکی پرستشگاهی که می رسد چشم را برای مدتی طولانی به گوشه ای از آن دیر دوخته می دارد همراهان خسته شدند و پرسیدن در چشم انداز تو چیز دیدنی نمی بینیم تو به چه چیزی می نگری گفت: سالها پیش من و قبیله ام و لیلی نیز با قبیله اش از این شهر در جهت مخالف در حال عبور بودیم چشمم به لیلی افتاد او از دیدنم منع شده بود . چشم از بر تافت از من و به آن قسمت نظر افکند و من حال آنجا را به نظاره ایستاده ام... [ دوشنبه 95/10/20 ] [ 1:1 صبح ] [ اودسان ] [ نظر ] هیچ مطلق نوشتن هم شاید کمی جنون لازم دارد. و اینکه گاه چنان دیوانه ات کند که از جهان ببری و جاودانه گی را تجربه کنی. جاودانگی یعنی مرگ یعنی نبودن و وقتی هستی و مرده ای دیگر زمان از تو عبور نمی کند تو می مانی و برزخی در بی مکانی و مطلق. آنجا که دیگر هیچ نیست و همه چیز هیچ است. و تو هیچ مطلق را تجربه می کنی. "اودسان" [ دوشنبه 95/10/20 ] [ 12:16 صبح ] [ اودسان ] [ نظر ] گاهی که تنها می شوم می آیم اینجا گاهی که تنها می شوم دلتنگ و شیدا می شوم می آیم اینجا شاید برای حرفهایم گوش کر نیست اما اینجا بهارش هم بی قرار و در به در نیست اینجا اگر کسی با درد من همزبان نیست ولی زبان نیش دارش هم زخم جان نیست.... "اودسان" [ پنج شنبه 95/10/16 ] [ 1:33 عصر ] [ اودسان ] [ نظر ] اتصال پاک عبورم را از نگاهت سخت تر نکن .. هیچ ممنوعه ایی خارج از دایره ی کشف نیست ... حضورت در چشمان برزخی ام .. امیدی را زنده کرد .. گویی دنیای یک انسان دیگر برایم خواستنی تر شد در لحظه ایی پاک از اتصال تا درون این دریای متلاطم رسوخ می کند.. ................. [ جمعه 95/10/10 ] [ 1:21 صبح ] [ اودسان ] [ نظر ] .: Weblog Themes By SibTheme :.	درباره وبلاگ موضوعات وب آخرین مطالب سکوت خستگی رهگذر خلوت بارانی ام تقدیر مستی عشق رویاهای خیالی هوای سرد فاصله تب غریب سکوت دل تداعی اشک لینک های ویژه آرشیو مطالب دی 95 حرفهایی از جنس دیگر... بهمن 95 تیر96 خرید آسان قالب وبلاگ قالب وبلاگ قالب وبلاگ امکانات وب بازدید امروز: 12 بازدید دیروز: 9 کل بازدیدها: 65699
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com]