خسته ام رفیقخسته از این صداهای شومکه گهگاهی در وجودم سوت میکشدکه تقدیر می نامندو من سر به سنگ میکوبمسر به دیوار و سر به آسماننمیخواهم این ننگ و نام رانمیخواهم تقدیر و ....